کافه همینگوی (3).



پرده دوم.
محل نمایش: کاخ ریاست جمهوری.
بازیگران: ترامپ، ایوانکا، دختر ترامپ، علی آقا، معلم زبان فارسی ترامپ، فرمانده ارتش.

ترامپ ساعت ده صبح از خواب بیدار میشود و پس از دوش گرفتن پشت میز صبحانه مینشیند، آرنج دستهایش را به میز تکیه میدهد و سرش را که درد میکند میان دو دستش میگیرد.
دخترش ایوانکا، تنها فردِ حاضرِ خانواده در کنار میز غذاخوری از نوشتن اس ام اس دست میکشد و میپرسد: پاپی، داری فکر میکنی؟
ترامپ بجای جواب دادن میپرسد: پس بقیه کجا هستن؟
دختر به نوشتن ادامه میدهد و میگوید: رفتن دنبال کاراشون.
ترامپ جرعهای از قهوهاش مینوشد و شاکیانه میگوید: چرا گذاشتی دیشب اِنقدر ویسکی بنوشم؟ مگه قرار نبود مواظبم باشی و نذاری بهم زیاد ویسکی بدن؟
دختر: اوا پاپی، مگه تو اجازه میدادی کسی بهت حرف بزنه! هنوز یک ساعت از مهمونی نگذشته بود که شروع کردی با بطری به نوشیدن!
ترامپ با خودش زمزمه میکند: عجب خواب عجیبی بود! نمیدونم چرا جان وین به خوابم اومده بود؟ پوتین چه رفیق رفیقی به من میگفت! بیچاره اسد! به گریه افتاده بود و ازم خواهش میکرد به جای فرستان سیلوستر استالون خودم و یا وزیر خارجهام بریم کشورش! چقدر تو کافه تشویقم کردن، چقدر به افتخار من خوندن و شعار دادن. آخرشم نفهمیدم چرا اسم کافه رو همینگوی گذاشته بودن! اِ اِ اِ، من چه اطمینانی به جان وین کرده بودم، تقریباً از سیر تا پیاز ایده دیوارکشی رو بهش لو دادم!" بعد ناگهان با نگرانی از دخترش میپرسد: بگو ببینم، من که تو خواب با صدای بلند حرف نمیزدم؟
دختر با تعجب سرش را بالا میآورد و میگوید: پاپی، اینو باید از مامی بپرسی.
در این هنگام پیشخدمت داخل میشود و اطلاع میدهد که علی آقا، معلم زبان آمده است.
ترامپ زیر لب میگوید: "اینم وقت گیر آورده" و با بی‌میلی دفتر مشق و خودکاری از کشوی میز غذاخوری بیرون میکشد، بعد به پیشخدمت میگوید: برو بیارش.
ترامپ در حال مِه مِه کردن دفترش را میگشاید.
ایوانکا با تعجب میپرسد: اوا پاپی، چرا مِه مِه میکنی؟
دراین هنگام علی آقا وارد اتاق میشود، سلام میدهد و میپرسد: مشق امروزتونو نوشتید؟
"نخیر، ننوشتم، حالم خوش نبود."
"اما شما وقت زیادی ندارید، چند روز دیگر عید شروع میشود."
"من آخرشم نفهمیدم این مِه مِه چی هست؟"
معلم اخمی مصنوعی میکند و میگوید: "من در این چند روز بیشتر از صد بار بهتون گفتم که مِه مِه غلطه و درستش مَمِه است."
"خوب هرچی میخواد باشه! حالا این مَمِه چی هست و لولو کیه؟"
"آقای پرزیدنت، این برای هزارمین بار! مَمِه برای کودکان تا وقتی از شیر مادر مینوشند پستان مادر معنی میدهد و وقتی آنها را با پستانک آشنا میسازند برایشان پستانک مَمِه میشود. لولو هم موجودی است که اشکال مختلف ترسناک در نزد کودکان به خود میگیرد، گاهی مأمور بردن است و گاهی مأمور خوردن. مثلاً گاهی لولو مَمِه را میبرد و گاهی هم آن را میخورد. اما معنی مَمِه در نزد بزرگسالان همیشه پستان است."
"جلالخالق! خب حالا بهتره من برای تبریک عید بگم این مَمِه را لولو برد یا خورد؟"
"فکر کنم اگر بگید این مَمِه را لولو برد و خورد خیلی مؤثرتر باشه."
در این هنگام فرمانده ارتش در کنار درب اتاق غذاخوری کاخ ریاست جمهوری ظاهر میشود.
"سلام قربان، در خدمت حاضرم، آیا باید جائی ر ابا خاک یکسان کرد؟"
ناتمام

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر