نامۀ من به سعدی.

با عرض سلام خدمت استاد عزیز.
نامۀ سراسر سرزنشتان به دستم رسید، دست شما درد نکند، من اصلاً از شما توقع نداشتم که خودتان ببرید و خودتان هم بدوزید.
به قول شاعر شیرین سخن حافظ شیرازی: "واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند ــ چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند ..."
پرسش من از شما این است: آیا شما هم مانند اجداد بدویمان مرغ و خروس و بره سر می‌برید و به سیخ می‌کشید و کباب می‌کنید و می‌فرستید خندق بلا؟ اگر اینطور باشدْ پس فرق شما با مردمی که جگر انسان می‌خورند در چیست؟ خواهش می‌کنم نگوئید که شما هرگز جگر انسان نخورده‌اید! مگر برای شما که می‌سرائید: "میازار موری که دانه کش است ..." نباید جگر انسان و گوسفند و مور دارای اهمیت یکسان باشند؟
امیدوارم که نامۀ بعدی شما کمی بیشتر بوی دوستی دهد، پاینده باشید و ایام به کامتان.
این هم بیتی از حافظ پاک‌نهاد برای شخصِ شما : "چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست ــ سخن‌شناس نه‌ای جان من خطا این جاست ..."

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر