از ماست که بر ماست یعنی چه؟

بهار در راه است. چند روز پیش مشتی ارزن در بشقاب ته گودی ریخته و آب بر رویشان پاشیدم تا وقتی بهار رسید فوری سبزه سر برآورده از ارزن را نشانش دهم.
امشب فرصت دست داد تا قبل از فرا رسیدن عید کمی به افکار و احوالاتم نظری بیندازم و سبک و سنگینشان کنم و ... من هنوز خود را آماده این کار نکرده بودم که ناگهان صدائی در گوشم پیچید: از ماست که بر ماست یعنی چه؟
من کمی فکر کردم، سؤال آسان به نظر میآمد اما پاسخ دادن به آن برایم مشکل بود. پس از لحظه‌ای گفتم: پاسخ از ماست بر ماست برایم کمی سخت است، اما میتونم بگم از من است که بر من است یعنی چه. بگم؟
لحظهای سکوت برقرار میگردد (ظاهراً صدا مشغول فکر کردن بود.)، بعد صدا مرددانه میگوید: خب، بگو.
من طوریکه انگار درسم را دیشب خوب از حفظ کرده باشم سریع جواب میدهم:
از من است که بر من است یعنی خبرهای روزنامهها را تکرار و چاپ کنم و بگویم روزنامهنگارم و دارای روزنامه. و کم کم خودم هم آن را باور کنم.
از من است که بر من است یعنی غلو و دروغ برایم برابر نیستند.
از من است که بر من است یعنی آنچه بر زبان میآورم با آنچه در قلبم میگذرد در نزاع با همدیگرند.
از من است که بر من است یعنی فکر کنم خدا یکیست، و وقتی بشنوم کسی میگوید من بیشتر از هزار خدا دارم، اول ریشخندی بزنم و بعد حالت چهرهام جدی و خشن شود.
از من است که بر من است یعنی افکاری را که به خوردم میدهند هرگز نشخوار و تأمل نکنم.
از من است که بر من است یعنی دروغ را راست و هرچه راست است را ماستمالی کنم.
از من است که بر من است یعنی با استفاده از هنجره و تُن صدایم چیزی پیش پا افتاده و بی اهمیت را مهم جلوه دهم و بپندارم که چه دانشمندم!
از من است که بر من است یعنی نادانم و نمیدانم وقتی خود را برتر و بالاتر از دیگران بدانم بنابراین در یکی از تعاریف فاشیست بودن میگنجم، و جذابیت قضیه این است که همزمان میپندارم فرد ضد فاشیستی هستم!
از من است که بر من است یعنی ناتوانم به گفتن نمیدانم.
از من است که بر من است یعنی مطلع گشتن اندکی از یک موضوع و ممانعت تنبلی تاریخیام از پیگیری آن تا آخر.
از من است که بر من است یعنی شبیه بودن دو روی یک سکه ــ از ابتدای ضرب کردن آن تا امروز.
از من است که بر من است یعنی حفظ کردن آیات و اشعار.
و در آخر اینکه از من است که بر من است یعنی از کوزه همان تراود که در اوست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر