نامه‌ای به عزیزانم.

برادر خوبم، خواهر زیبا و مهربانم،
میدانید چند سال گذشته است و از شما عزیزانم نامهای دریافت نکردهام؟ تعداد سالهای در کنار هم نبودن مرتب رو به افزونیست! و سرعت گذشت زمان مانند قرار دادن آجری بر آجر دیگر برای بالا بردن یک دیوار مرتب بر تعداد این سالها میافزاید.
با طولانیتر شدن سالهای در کنار هم نبودن در من احساس دچار گشتن به بیماری آلزایمر قویتر میگردد. نگران نشوید، این بیماری مزیتهای فراوانی هم دارد؛ یکی از آنها برای مثال به یادداشتن خاطرات و تصاویر دور گذشته است. من گاهی به خود میگویم: "چه خوب! عزیزانم نه تنها در قلب بلکه در خاطرم هم جای دارند."
سه روز، سه ساعت، پنجاه دقیقه و ده ثانیه دیگر سال 1394 شروع میشود. آیا سال 1393 برایتان سال خوبی بود
سالی که به زودی به پایان میرسد برای من در مجموع سال بدی نبود، بخصوص که توانستم در یازدهمین ماه این سال مؤفق به رسیدن به یکی از خواستههای دوران جوانیم یعنی کار با چوب شوم و برای مدت شش ماه در یک کارگاه نجاری استخدام و مشغول فراگیری کار با چوب گردم، البته امیدوارم که سال جدید با من همکاری کند و بتوانم این کار را برای مدت شش ماه دیگر هم تمدید کنم.
در اصل آسمان همه جا دارای یک رنگ است، و بر حسب فعل و انفعالات شیمیائی و ... رنگش در جاهای مختلف جهان گاهی کدرتر از بخشهای دیگر میشود. آسمان گاهی آبی پر رنگ است، گاهی سرخرنگ و زمانی نارنجیست .... در اصل آسمان همه جا دارای تمام رنگهاست. عصرها نزدیک غروب وقتی در افق رنگ سرخ پیداست باید به آسمان نگاه کرد، و سحرگاهان در فصل بهار وقتی آسمان خود را به رنگ آب دریا نشان میدهد گنجشکهای نشسته بر شاخه درختان و لب دیوارها میخوانند: به هر کجا روی آسمان رنگهایش را بیدریغ نشانت میدهد ... نشانت میدهد ...
وقتی سال جدید شروع میشود لطفاً به یاد آورید که من هرچه خوبی و نیکیست را برایتان از راهی دور در حال آرزو کردنم، فوج فوج شادی برایتان به تاخت میتازانم، سبزههایتان را نوازش میکنم و اگر احیاناً ماهی سرخ در سر سفره هفت سین خود دارید به آنها بگوئید ناراحت نباشند که تُنگ جای تَنگیست و تنفس در آن سخت است، بلکه باید شکر کنند که دارای رنگ سرخند، چه اگر رنگشان سفید میبود حتماً قبل از مردنِ در تُنگ در ماهیتابه سرخ میگشتند.
من تمام روزهای سال جدید را در انتظار رسیدن نامه شما عزیزان مانند سالهای قبل ثانیه شماری خواهم کرد.
امیدوارم در پایان خواندن این نامه در دلتان نگوئید: "زکی! آقا رو ببین. هنوز معتقده که پستچی یکشنبهها دو بار زنگ میزنه! ... نامه کشک چیه، ما اس ام اس هم به زور میزنیم .... سین بده بیاد، اونم هفتائیشو!"
البته از قدیم گفتهاند: در دروازه را میشود بست، اما جلوی فکر کردن را نمیشود به هیچ وسیلهای گرفت.
بهار بر شما عزیزانم خجسته باد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر