هنر دوست داشتن.

زن جوانِ زیبائی در باغ در حال قدم زدن است و نور خورشید باغ را طلائی رنگ کرده.
پیرمردی در ایوان نشسته و به آینهای که در دست دارد نگاه میکند، پس از لحظهای آن را طوریکه انگار عقرب دستش را گزیده باشد روی میز پرت میکند و به فکر فرو میرود.
گرچه مو و ریشِ پیرمرد کاملاً سفیدند اما او باور ندارد که پیر شده است! گاهی حتی هوس میکند کاش میتوانست از جا بلند شود، توپ فوتبال زمان کودکی را از گوشه انبار بردارد و روپائی بازی کند!
پیرمرد آینه را دوباره برمیدارد، کنار صورتش نگاه میدارد و با زحمت به نیمرخ خود می‎نگرد. به پیشانیش که چینهای زیادی آن را به پوست درخت کهنسالی شبیه ساخته‎اند خیره می‎شود؛ سعی میکند با بالا و پائین بردن ابرو چینها را از بین ببرد، اما هر بار بر تعداد چینها افزوده می‎گرددبیهوده سعی میکند با نگاه کردن به ابروهایش چینها را از یاد ببرد، اما نگاهش باز به سمت پیشانی می‎لغزد‎ و او دوباره بیاراده برای از بین بردن چینها ابرویش را به بالا و پائین حرکت میدهد.
دلش نمیخواست باور کند که پیر شده است، اما برای اثبات آن باید یا آینه می‎شکست یا زن جوان را میکشت.
عاقبت پیرمرد تنها راه عاقلانه را در پرت کردن و شکستن آینه میبیند. آینه به سر زن جوان میخورد، آینه میشکند و زن جوان میمیرد.
با این حال پیرمرد هنوز هم نمیخواست باور کند که پیر شده است.
***
پسربچه هر روز کنار جعبه کارش مینشست و با واکس زدن کفشِ مردم گذر عمرش را در برقِ کفشها میدید.
***
هنر دوست داشتن.
هشت نشانه از نشانه‎های بیشمار این هنر:
1/بوسه
2/لبخند
3/آرام صحبت کردن
4/تقسیم کار
5/احترام به کودک
6/احترام به حیوان
7/غیبت نکردن
8/استفاده از کلمات محترمانه در گفتگو
***
دیوانه باز پیدایش شده بود و میخواست مانند هر بار مُخزنی کند. هر کلکی پیاده کردم تدبیر کار نبود. هذیانگوئیش ختم نمیگشت. از یک پله به پلهای دیگر میپرید. خودش میبُرید و خودش هم میدوخت. میگفت: "یک جانی بالفطره اگر بخواهد میتواند آنچه را که مسیح میگفت حتی با صدای گیراتری بیان کند، بنابراین ضربالمثلِ «نبین که میگوید، بلکه ببین چه میگوید» پند جالبی نیست و همان بهتر که همیشه چهار چشمی ببینی آنکه حرف خوب میگوید چه کسیست!!"
یا مثلاً میپرسید: آیا اگر شمع بال داشت بر قبیله پروانه بیرحمانه میتاخت؟
***
برای آنکه نگویند چرا شعر میگی كه تویِ قافيهاش بمونی، شعر نو میسرود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر