بَتمَن بعد از فوت خواهرش.
بَتمَن آخرین فرزند مسیح و
مریم است. مسیح و مریم دو مرغ عشقی بودند که من در تاریخ دوم اسفند سال 1384
خریدم. مریم و مسیح دارای نوزده فرزند شدند و نام آخرین فرزندشان بَتمَن است.
متأسفانه بدشانسی بلافاصله بعد از
خارج گشتنِ بَتمَن از تخم گریبانش را گرفت و تا همین امروز که تنها
بازماندۀ خانوادهاش را از دست داد او را رها نکرده است.
البته من هنوز هم نمیدانم
که آیا بیاحتیاطی مادر باعث گشت که سرنوشت بَتمَن چنین رقم بخورد و یا خستگی و نداشتن نیروی کافی برای مراقبت و سختیِ غذا دادن به چهار نوزاد باعث این
تراژدی گشت.
باری، مریم در دورانِ زیر بال قرار دادنِ چهار نوزادِ آخرش به بَتمَن فشار بیش از حد وارد کرده و
به این خاطر هر دو پایِ بَتمَن بجای رشد کردنِ عمودی متأسفانه متمایل به چپ و راستِ
بدنش رشد میکنند و او را از نشستن بر روی پاهایش محروم میسازند. اما او خیلی
سریع آموخت که بعد از هر پروازْ دقیق و ماهرانه بر روی سینهاش فرود آید.
اما فاجعۀ بزرگتر برای او چشمپوشی
از عشقورزیِ کامل با خواهرانش بود و او میبایست تمام عمر فقط به بوسه اکتفا کند.
تنها تسلیِ خاطر من در این
بین رابطۀ بسیار مترقیانۀ خواهرها و برادرها با او بود. آنها با او مانند بقیه افراد
خانواده رفتار میکردند و از تماشای پرواز و ویراج دادنهای جسورانهاش بسیار لذت میبردند.
امروز ترزا، اولین فرزند مسیح و مریم، دار فانی را وداع گفت و بَتمن را تنها گذاشت.
در زیر درخت چنارِ حیاطِ
خانهام مقبرۀ خانوادگی بَتمَن قرار دارد. او بعد از مراسم خاکسپاریِ خواهرِ بزرگش
هر از گاهی از پنجره اتاق به آن سو نگاه میکند و متفکرانه از خود میپرسد که اگر
سعید زودتر از من غزل خداحافظی را بخواند چه کسی من را در مقبرۀ خانوادگیام دفن
خواهد کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر