
روز جهانی کارگر،
چه دیرمیایی و چه زود میروی
مانند شبحی،
مانند خاطرهای که خیلی زود از یاد میرود
دور میشود مانند دود
تار میشود مانند خاطراتِ دورِ باد با خود بُرده.
روز جهانی کارگر،
خوب میدانی که زمین هنوز به دور خورشید میگردد
ماه هنوز خود را در شب نمایان میسازد
و خورشید هنوز نور و گرما میبخشد
اما روز جهانی کارگر،
زمانۀ عجیبی گشته
از خُرد و کلان
سرها به پایین خم است
چشمها به موبایل خیره گشته.
روز جهانی کارگر،
یکی از تعطیلات رسمی به نام توست
یکی خوشحال از اینکه تعطیل است و با این حال حقوق میگیرد!
یکی دیگر شاکی از اینکه مجبور به پرداختِ پول مفت گشته!
***
معنای صریح و کوتاهِ شعرِ «زندگی بازیست!
ما خود صحنه می سازیم تا بازیگر بازیچههای خویشتن باشیم
وای زین دردِ روان فرسای
من بازیگر بازیچههای دیگران بودم
گرچه میدانستم این افسانه را از پیش
زندگی بازیست!
زندگی بازیست!» (نصرت رحمانی) ضربالمثل «از ماست که بر ماست».
***
نهادن زمان در پشت سر برای دست یافتن به یک خواهش را نزدیک
گشتن به فرشتۀ مرگ مینامند، و سرعت قرار گرفتن زمان در پشت سر برابر است با سرعت نزدیک
گشتن مرگ به جاندار، از این رو میتوان همچنان باور داشت که 2+2 برابر است با چهار.
***
آنقدر دروغ مصلحتی گفت تا عاقبت اَبَر اصلح گشت.